توضیحات
درباره ی کتاب سپر آذرخش :
اودیسه جرعه ای بزرگ از جامش نوشید و پرسید : « و این پادشاهیه که تو می خوای توی یک جنگ ازش حمایت کنی ؟ مردی که جنگجویان شجاعش رو به جنگ میفرسته ، و بعد وقتی شکست می خورن همه شون رو به قتل می رسونه ؟ » پیرمرد توی جامش خیره شد و گفت : « من هنوز کشتی و نفرات به آگاممنون پیشنهاد نکردم . » پنه لوپه می دانست که نستور در مخالفت از جنگ بحثی نکرده بود ، بلکه در میان پادشاهانی که در اسپارت جمع شده بودند سکوت اختیار کرده بود . سرانجام او گفت : « هر چند ، جاه طلبی آگاممنون روی همه تأثیر میذاره . تو یا دوستش هستی و یا دشمنش ، تو کدوم یکی هستی ، اودیسه ؟ » و …
متن فوق بخشی از داستان جذاب و خواندنی سپر آذرخش می باشد.